آیینه جان همون لحظهایه که با شهامت جلوی خودت میایستی؛ بدون نقاب، بدون قضاوت. نگاه کردن به حقیقت وجودت ترسناکه، ولی همونجاست که رشد واقعی شروع میشه.
همه ما یه منبع انرژی درونی داریم که گاهی زیر خاکستر فراموشی پنهان میشه. وقتی شعله درونت رو دوباره بیدار کنی، انگیزه، خلاقیت و شجاعتت روشنتر از همیشه میسوزه.
سالها دنبال کسی میگردیم که ما رو درک کنه، در آغوش بگیره و بگه “تو کافی هستی”. ولی عمیقترین امنیت وقتی میاد که این جمله رو از زبان خودت به خودت بگی. آغوش امن یعنی پذیرفتن خویشتن.
ما خیلی وقتها از خودمون فاصله میگیریم: با نقابها، نقشها، توقعات و ترسها. نجوای درون قراره تو رو دوباره به خودت وصل کنه. اینجا با شهامت توی آیینه جانت نگاه میکنی، زخمها و قدرتهات رو میبینی، و شعلهای رو که درونت خاموش نشده دوباره بیدار میکنی. نجوای درون یعنی ساختن یک آغوش امن برای خودت؛ جایی که قضاوتی نیست، فقط پذیرفتن و دوستداشتن. وقتی با خودت آشتی میکنی، بقیهی مسیر هم روشنتر و سبکتر میشه.
آماده ای مسیر قهرمانی تو شروع کنی؟
من اینجام که دستتو بگیرم با هم بریم…

